بازگشت...

ساخت وبلاگ
سلام سلامبازم بعد از مدتها برگشتم بلاگفامن تقریبا از وقتی وبلاگ نویسی رو شروع کزدم دیگه توی دفتر خاطراتم چیزی ننوشتم. امشب اومدم یه کم از خاطره هام بخونم که دیدم یکی از دوستای قدیمی وبلاگیم، بهم پیام داده! خیلی خوشحال شدم که بالاخره یکی خاکِ این وبلاگو تکونده، حالا تکونم نه، یه فوتی کرده خدا خیرش بدهبه وبلاگ بقیه دوستام سر زدم و همشون مدتها بود مطلبی نذاشته بودن فضای مجازی اون موقع واقعا مجازی بود چون هیچ اطلاعات و شناختی از نویسنده وبلاگ نداشتیم ولی من سالها، بهترین دوستامو همینجا توی بلاگفا داشتم که وقتی دیر آپ می کردم کلی پیام میذاشتن واسم و نگرانم میشدن، یادش بخیرامیدوارم همشون سالم و شاد باشنجالبه  که وقتی داشتم خاطراتمو میخوندم  میدیدم بعضیاش کلا از خاطرم رفته بود!جالب تر اینکه یادم اومد دوره لیسانس چقدررر شيطون بودم!! خدا از سر تقصیراتم بگذرهالان آرومتر از قبل شدم ولی بازم کودک درونم خیلی فعاله و خدا رو شکر می کنم بخاطرشنمیدونم وبلاگ نویسی وقتی کسی مطالبتو نمیخونه، جذابیتی برام داره یانه بازگشت......ادامه مطلب
ما را در سایت بازگشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gorbeyetanha بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 14 تير 1401 ساعت: 14:34

 سلام امروز اصلاْ حوصله ندارم دیشب خاله ام یه چیزی برام تعریف کرد که مخم سوت کشید بعدش هم سوسن آبجیم یه چیز دیگه گفت که خدائی فکٌم وا موند یه دخترخاله دارم کلاس دوم دبستانه خیلی نازه چشمای سبز درشت موهای طلائی و پوست مهتابی پریروز دم در وایساده که خاله بره دنبالش یکی از همکلاسیاش اومده بهش گفته: هانیه نگاه کن کیارش چقدر خوشکله (کیارش یکی از پسرای دبستان کناریشونه) تو هم که خوشگلی ... برید با هم از بازگشت......ادامه مطلب
ما را در سایت بازگشت... دنبال می کنید

برچسب : مسئولیت, نویسنده : gorbeyetanha بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1396 ساعت: 13:10

سلام سلام سلام این چند روز اینترنتم مشکل داشت نمی تونستم آپ کنم یا بهتون سر بزنم امروز داشتم ایمیلم رو چک می کردم یه مطلب دیدم یه کم خنده دار بود گفتم بذارم اینجا شمام بخندین دوس جونا چرا نباید به رستوران ۵ ستاره بروید؟؟؟ س: چه میل دارید؟ آب میوه؟ سودا؟ شکلات؟ مایلو (شیر شکلات)؟ یا قهوه؟” ج: لطفا یک چای” س: “چای سیلان؟ چای گیاهی؟ چای بوش؟ چای بوش و عسل؟ چای سرد یا چای سبز؟” ج: “سیلان لطفا” بازگشت......ادامه مطلب
ما را در سایت بازگشت... دنبال می کنید

برچسب : رستوران, نویسنده : gorbeyetanha بازدید : 74 تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1396 ساعت: 13:10

 سلام سلام سلام احوال دوستای گلم چطوره؟ دلم براتون تنگ شده بود ولی چکار کنم خیلی سرم شلوغ بود آخه می دونین چیه؟؟؟ می خوام یک ماه خرداد رو مرخصی بگیرم یعنی گرفتم می خوام درس بخونم از فردا تا روز امتحان کارشناسی ارشدم که ۲ تیره مرخصی ام واااااااااااااااای که چه ماه سختیه این خرداد خدا کنه نتیجه بگیرم آخه رشته ای که انتخاب کردم تو کل کشور فقط ۳۲ نفر می پذیره دیگه نه آزاد داره نه بین المللی!!!! خلاصه بازگشت......ادامه مطلب
ما را در سایت بازگشت... دنبال می کنید

برچسب : خداحافظ, نویسنده : gorbeyetanha بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1396 ساعت: 13:10

سلام سلام ۱۰۰ تا سلامخبر دارم یه خبر تووووووووووووووووپ اگه گفتی چیه؟؟؟؟ نمی تونی حدس بزنی . . . سمن خانم ارشد قبول شده اونم اولین انتخابش "مشهد" تو اون رشته ای که من می خوام مشهد اوله تو کشور دارم می رم واسه ثبت نام راستی یادم رفت بپرسم حال و احوالتون چطوره عجیجای دلم؟؟؟؟؟ اگه بدونین این چند روزه من تو اتمسفر بودم ببخشید که غیبتم خیلی طولانی شد ولی قول می دم جبران کنم بعضیام که باهام قهر کردن و بازگشت......ادامه مطلب
ما را در سایت بازگشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gorbeyetanha بازدید : 73 تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1396 ساعت: 13:10

کلي حرف دارم ولي بجاش دو قسمت از قصيده آبي خاکستري سياه از حميد مصدق رو براتون مي نويسم خودم عاشق اين شعرم   وای ،بارانباران ؛شیشه ی پنجره را باران شست از دل من اماچه کسی نقش تو را خواهد شست ؟آسمان سربی رنگ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگمی پرد مرغ نگاهم تا دوروای ، بارانباران ؛پر مرغان نگاهم را شست . . سبزی چشم تودریای خیالپلک بگشا که به چشمان تو دریابم بازمزرع سبز تمنایم راای تو چشمانت سبز در من این بازگشت......ادامه مطلب
ما را در سایت بازگشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gorbeyetanha بازدید : 87 تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1396 ساعت: 13:10

 گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی                  با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش           عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن                    در بیابان بلا تصویری از سقا کشید گفتمش سختی ودرد و آه گشته حاصلم           گریه کرد آهی کشید و زینب کبری کشید   فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت باد التماس دعا     بازگشت......ادامه مطلب
ما را در سایت بازگشت... دنبال می کنید

برچسب : رسیدماه, نویسنده : gorbeyetanha بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1396 ساعت: 13:10

سلام دوس جونیا این اتفاقی که براتون تعریف میکنم مربوط به یه ماه قبله وقت نکردم تایپش کنم ............................................................ یه شب ساعتای ۶ داشتم از روی پل عابر پیاده روبروی دانشگاه فردوسی رد می شدم یه دفعه دیدم یه پسر درحالیکه داشت گریه می کرد جزوه اش رو انداخت یه گوشه یه نگاه انداخت به من و از میله های پل کشید بالا که بپره پایین!!!!!!! اصلاْ نمی تونم بگم چه حالی شدم بازگشت......ادامه مطلب
ما را در سایت بازگشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gorbeyetanha بازدید : 76 تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1396 ساعت: 13:10

يه پدري , یه روبات دروغ سنج میخره که با شنیدن دروغ سیلی میزده تو گوش دروغگوتصمیم میگیره سر شام امتحانش کنه . پدر: پسرم، امروز صبح کجا بودی؟ پسر: مدرسه بودم روبات یه سیلی میزنه تو گوش پسره . پسر: دروغ گفتم، رفته بودم سینما   پدر: کدوم فیلم ؟   پسر: داستان عروسکها   روبات یه سیلی دیگه میزنه تو گوش پسره   پسر: یه فیلم سکسی بود   پدر: چی ؟ من وقتی همسن تو بودم نمی دونستم سکس چیه روبات یه سیلی میزنه تو بازگشت......ادامه مطلب
ما را در سایت بازگشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gorbeyetanha بازدید : 87 تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1396 ساعت: 13:10

image

من که نه مي دانم چيست ، و نه ميدانم کيست ،
در چهار جهت جغرافيائي برايش دست تکان مي دهم
و اگر کسي پرسيد . . .
پشه هاي پشت طوري را بهانه مي کنم ....

.........................................................
بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست .
" آلبر کامو "

بازگشت......
ما را در سایت بازگشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gorbeyetanha بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1396 ساعت: 13:10